معلم را دوست دارم چون الفبای عشق را مشق کرد برایم.. آنجا که وقتی به حرف الف رسید گفت (آ) مثل آب آنگاه از حسین گفت و لبان تشنه اش..وقتی به دال رسیداز دل زنیب گفت و با بغض زمزمه کرد : امان از دل زینب.. وقتی به شین رسید از ضریح شش گوشه و کودک شش ماهه.. وقتی به میم رسیداز مهرمادرگفت و پهلوی شکسته اش..وقتی به(ی)رسید از یوسف زهراگفت واز الفبای انتظار و از آن زمان مشق هرشب من شده است انتظارو دعای فرج..

تقدیم به تو معلم عزیزم