هیچ سندی را که علیه منافع ملت باشد، امضا نکردم

راستش نمیدانم از کجا شروع کنم، نمیدانم چه بگویم، واز کدام غمهایم برایتان بگویم؟ از غم دلتنگی هایم یا از غم توهین ها و تهمت های ادامه دار ویا از تباه کردن دستاوردها و تصمیمات ارزشمند دولت شما!؟

اما آیا تاکنون به این فکر کرده اید که با رفتنتان چه بر سر ما آمد؟ ناگهان شبی صبح شد و دیگرهمه چیز به یکباره تمام شد. دیگر خبری از شما نشد. یک دفعه همه چیز عوض شد، اصلا دنیا عوض شد و رنگ دیگری گرفت!

اما دکتر احمدی نژاد امام زمانی من، توهین ها و تهمت های ادامه دار غم دوری شما را برای ما دوچندان کرد. آنها که آن زمان می گفتند احمدی نژاد، احمدی نژاد سالهای اول نیست و سقوط کرده است و غافل از آن بودند که در واقع خودشان سقوط کرده اند، آنها که درس اخلاق به مردم می دادند، و بی اخلاقی را به حد کمال خود رساندند، با بی بصیرتی تمام با دشمن همراهی کردند و گفتند احمدی نژاد مقابل رهبری ایستاده است و منم منم میکند اما باز هم غافل از آن بودند که این خود آنها بودند که با وجود تذکرات دائم رهبری و توجه نکردن به ایشان، مقابل رهبری ایستادند و تنها پز ولایت مداری را دادند. آه دکتر جان که وقتی یاد این حرف شما میفتم که با گریه گفته بودید که من نمی بخشم کسانی را که به من تهمت ایستادن مقابل رهبری را زدند، آتش میگیرم.

اما دکتر احمدی نژاد خوبم، این روزها آغاز اجرای تعهدات ننگین ژنو دل همه دوستداران شما را خون کرده است. انرژی هسته ای که در 8 سال ریاست شما حق مسلم ما بود و شعارش در آن دوران بسیار تکراری شده بود، کم کم دارد از ما گرفته می شود. موضوعی که شما حتی حاضر نبودید یک قدم از آن عقب نشینی کنید به کجا دارد کشیده می شود! دلم می سوزد برای آنهمه ایستادگی و باج ندادن به پرروهای عالم . اصلا با رفتن شما گویی غیرت هم از برخی مسئولین رخت بربست!

 دکتر احمدی نژاد بی نظیر من، حال از رنج نامه تان برای ما بگوئید. از دردی که در سینه دارید با ما سخن بگوئید. نمیدانم تا کی میخواهید برای مصالح کشور و برای حفظ وحدت سکوت کنید و غم ها را به جان بخرید و دم بر نیاورید؟ آخر ولایتمداری تا کجا!؟ تا کی می خواهید تنها یار و سرباز واقعی ولایت باشید!؟ تا کی؟ اما راه راست پیش پای شماست و با عنایت پروردگار شما در آن گام بر می دارید . آری شما باید تنها سرباز واقعی رهبرتان باشید. شما باید اینگونه باشید. اگر همه رهبری را تنها بگذارند شما باید تنها سپر ایشان باشید. واین است که روز به روز شما را به آقا و مولایتان امام زمان نزدیکتر میکند و شما را ثابت قدم میدارد. دعا کنید دکتر جان، دعای فرج را باز هم بخوانید که بی شک اثر دارد ما نیز با شما روز و شب دعا خواهیم کرد تا برسیم به روز موعود و رهایی از غم و اندوه و بیداری واقعی همه انسانها.

 دکتر کجایی که ...

 دکتر کجایی که تعلیقهای داوطلبانه دوباره شروع شد.

 دکتر کجایی که دوباره نفسهای سانتری فیوژهایمان به شماره افتاد.

 دکتر کجایی که برخی ها سرخی ِ خون شهدای هسته ای را از یاد برده اند.

 دکتر کجایی که برای برگرداند پولهای خودمان برایمان شرط و شروط میگذارند.

 دکتر کجایی که دور دنیا میگردند و میگویند دیدید با تحریم ایران را به میز مذاکره آوردیم...

 دکتر کجایی که استکبار جهانی از مفاد توافق ژنو در پوست خود نمی گنجد.

 دکتر کجایی که جک استرو با پر رویی هرچه تمام وارد خاک ایران می شود و دیدار ها میکند.

 دکتر کجایی که روباه پیر هییت دوستی پارلمانی به ایران میفرسته.

 دکتر کجایی که التماس کردیم رفتیم امتیاز دادیم و آمدیم.

 دکتر کجایی که جواب درخواست های مکرر تکریم مان را پی در پی می دهند،- آخرینش عدم دعوت به ژنو 2 به دستور آمریکا - و کسی هم صدایش در نمی یاید!؟

 دکتر کجایی که از اروپا هییت پارلمانی می آید و هم ارزش ریال را بالا میبرند و هم احترام گذرنامه ی ایرانی را-البته بدون استفاده از شاه کلید .

 دکتر کجایی که واژه ی "برد- برد" جای "مقاومت" و " پیروزی" و "لبیک یا حسین" را گرفته...

 دکتر کجایی که مردم فلسطین حسرت شنیدن تبریک مرگ شارون به دلشان ماند.

 دکتر کجایی که اوباما میگه ما خواهان بازکردن پیچ و مهره ی تاسیسات هسته ای ایرانیم و کسی هم جوابش را نمی دهد.

 دکتر کجایی که بغض گلیویمان را بدجوری گرفته ،اندک صدایمان را هم خفه می کنند.

 دکتر کجایی ...

دکتر ؛ شاید آن وقت که بیایی نطنز و فوردو و اراک در زیر سانتی مترها گرد و غبار باشد، (اگر پیچ و مهره اش باز نشده باشد) شاید آن روز بی احترامی اروپاییان در خاک ایران به مقامات ایرانی رسمشان شده باشد. شاید آن روز برد – برد هم جایش را به باخت سبک بدهد. شاید ...

آقایان!چرا ساکتید؟

 آقایان! قالیباف، جلیلی،‌ رضایی، ولایتی و غرضی چرا ساکتید؟

 به گزارش جهان حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز نوشت:

 دولتی که با حرامیان عالم، از در مذاکره همراه با رعایت آداب وارد می‌شود و حتی حلقه «هوش و ادب» به گوش خلف سیاهکار بوش می‌بندد، شگفتا! به ملت خود که می‌رسد، کلام بر مدار اهانت می‌راند. ظاهرا جرم ما این است که اوباما و جان کری و نتانیاهو نیستیم و الا بعضی‌ها نشان داده‌اند دشمن را بیش از دوست درک می‌کنند.

 توافق‌شان با دشمن است و دشمنی‌شان با ما! من حالا می‌فهمم حکمت این سخن پندآموز را؛ «مردانی که در خانه، با اهل و عیال، بد تا می‌کنند، اتفاقا در برابر قداره‌بند سر خیابان، کتک‌خور ملسی دارند». جز این، چیست مگر توافق ژنو؟! هسته‌ای تعطیل شود، در ازای اینکه قلیل‌ترین حق تو را قسطی، آیا بدهند؛ آیا ندهند!

 وقتی بعضی‌ها در خانه ملت، نیمی از ملت را تلویحا «افراطی، خشونتگرا و تک‌رأی» می‌نامند، مشاور ارشد هم برمی‌دارد و تصریحا «رای به بی‌قانونی» می‌خواند، رای همه آن کسانی که جز به شیخ حسن روحانی رای داده‌اند. یعنی به زعم ایشان، هم من که به قالیباف رای داده‌ام، رای به «بی‌قانونی» داده‌ام، هم تقریبا نیمی از ملت که به دیگر نامزدها رای داده‌اند. گویی رای ندادن به آقای روحانی، بیش از آنکه نماد تضارب آرا باشد، بیانگر ارتکاب ذنبی است بشدت لایغفر.

 اما آقای قالیباف، شهردار محترم تهران! من به شما رای داده‌ام یا به بی‌قانونی؟! اگر رای به شما، رای به بی‌قانونی نیست -که نیست- چرا از رای من و ما به خودتان دفاع نمی‌کنید؟! و چرا جواب توهین به این بزرگی را نمی‌دهید؟! روی سخن این سؤال با دیگر نامزدهای انتخابات هم هست. آیا هر آنکه به هر دلیل، به شما رسیده و رای داده، رای به بی‌قانونی داده؟! و آیا اصل این رای، بی‌قانونی بوده یا نماد آن‌که شما باشید؟! به خدا سوگند، به ما و مصادیق رأی‌مان، مهم‌ترین اتهامی که هرگز نمی‌چسبد، همین تهمت زشت و زننده «بی‌قانونی» است. اگر کسی می‌خواهد «بی‌قانونی» را بشناسد، بهتر است داستان سران فتنه سال 88 را بخواند. بی‌قانونی اصل کاری، رفتار و گفتار هشتاد و هشتی همان دربه‌در آواره و از اینجا مانده و از آنجا رانده‌ای است که با علم بر فقدان تقلب، در این دروغ بزرگ دمید و هم‌پیاله با قانون‌شکنان، نفاق و خیانت را بدان حد رساند که دیگر حتی مراجع ذاتا مهربان تقلید هم، او را به حریم مقدس خود راه نمی‌دهند.

 آری! برای ما عین آب خوردن بود که کاری می‌کردیم بعضی‌ها به جای مذاکره با حرامیان عالم، دربه‌در دنبال رایزنی با ما می‌گشتند که کف خیابان را رها کنیم تا دولت در شرف تشکیل‌شان اساسا بتواند نفسی بکشد. فی‌المثل، برای نماد مدیریت جهادی، کار دشواری بود که به جای تبریک زودهنگام به آقای روحانی، نشانی کف خیابان بی‌قانونی را به هواداران خود نشان دهد؟! ایضا سایر نامزدها، آیا نمی‌توانستند با دولت تازه روی کار آمده، کاری کنند که جناب ترکان، دقیق‌تر ملتفت بی‌قانونی شوند، بلکه دیگر این همه نعمت قانون‌گرایی دیگران را کفر نگویند؟! من واقعا عذر می‌خواهم، اما از قرار، خوبی قانون‌گرایی اگر از حد بگذرد، نادان خیال بد کند! شاید ما خیلی زود به فرد پیروز انتخابات، تبریک گفتیم که حالا ناسزای بی‌قانونی، توسط مشاوران ارشد، سهم‌مان شده است! صدالبته، تعهد ما به نظام و تعلق ما به قانون، بسی بیش از آن است که از کرده خود نادم باشیم، لیکن دولت محترم اگر زور بازویی دارد، خوب است آنرا خرج دشمنان ملت کند، نه نیم دیگری از همین ملت. بگذریم!

 دیروز، روز سیاهی بود. من تعجب می‌کنم از بعضی حقوق‌خوانده‌ها که معنای مسلم واژه «تسلیم» را نمی‌دانند. تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم، صرف نظر از دولت، با دست‌فرمان انقلابی اصل نظام، حزب‌الله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بی‌آنکه ذره‌ای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به دعوت از جمهوری اسلامی کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدر مسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود! آن روز که عمارت هسته‌ای را شهدای ما با خون خود بالا بردند، دشمن در برابر ما تسلیم شد! نه دیروز که روز سیاهی بود. دیروز انرژی هسته‌ای، حق مسلم ما نبود... و نبود! تعارف که نداریم. حرف را صاف بزن! از دیروز توافقنامه ژنو اجرا شد؛ سانتریفیوژها از چرخش باز ایستادند، عکس شادی اوباما هست... و هیچ کدام از این حرف‌ها برای «علیرضا» پدر نمی‌شود!